منظومه فکری نشا

   نشا معتقد است که عملکرد فرد و سازمان، هر دو در بسترهای روانشناختی و اجتماعی ریشه دارند؛ و بسیاری از موفقیت‌ها یا شکست‌ها، به عواملی مستتر در روح و روان فرد و سازمان، بر می‌گردد. اعضای گروه نشا، علت اثربخش نبودن بخش زیادی از آموزش‌ها و تدابیر مدیریتی در کشور را، بر همین مبنا تحلیل می‌کنند: کاشت و سرمایه‌گذاری در زمین‌های نا آماده!. ما معتقدیم که برنامه‌های توسعه‌ی فردی و سازمانی، باید با سنجش آمادگی آغاز شود و با مداخله‌های زیربنایی همراه باشد.

    با این ایده‌ی بنیادین، اعضای گروه توسعه‌ی مدیریت نشا می‌کوشند تا حین کمک به سازمان‌ها و افراد، در سطح «معلول‌ها» گرفتار نمانند و به «علت‌ها» بپردازند؛ و این‌گونه راهکارهایی درون‌زا و پایدار، بیآفرینند. ایده‌ی بنیادین نشا، آن است که برای اثربخشی آموزش‌ها و راهکارهای مدیریتی، باید ابتدا «آمادگی‌های لازم» در «افراد» و «سازمان» فراهم شود. این آمادگی‌ها در سطح فردی به مواردی چون «انگیزه»، «زمینه‌های روان‌شناختی»، «سلامت» و «سبک زندگی» و در سطح سازمانی به مقولاتی چون «ساختار»، «فرهنگ»، «رهبری» و «سرمایه‌ اجتماعی»، معطوف می‌گردد.

به دست آوردن توازن بین فعالیت‌های زیربنایی و فعالیت‌های زودبازده، چندان آسان نیست؛ و ما آن را مرهون یک منظومه‌ی فکری بین رشته‌ای می‌دانیم. «منظومه‌ی فکری نشا»، از یافته‌های علمی و تجربی در رشته‌هایی چون «مدیریت»، «روان‌شناسی»، «کارآفرینی» و «جامعه‌شناسی» بهره می‌برد؛ که فرآورده‌ی بهینه‌کاوی در تجارب و الگوهای موفق جهانی است؛ و با اتکا به تجربه و هم‌آموزی مستمر ما طی این سال‌ها، توسعه یافته است. اگر دو جنبه‌ی اساسی از فعالیت خود را «افراد» و «سازمان‌» در نظر بگیریم، در این منظومه‌ی فکری به ترتیب از رویکردهای شناخته‌شده‌ی «مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی» و «توسعه‌ی سازمانی» برای این دو جنبه، استفاده می‌شود. این در حالی است که هر دو رویکرد مذکور، دست‌یابی به نتایج مناسب را در گرو شناخت و مداخله در «زمینه‌ی روان‌شناختی و اجتماعی» می‌دانند؛ و صرفاً به کاربرد ابزارهای متعارف مهارتی و مدیریتی، بسنده نمی‌کنند. به لطف خدا و متکی بر تجارب پیشین، این منظومه‌ی فکری و متدلوژیک، دوران طراحی و آزمون خود را طی کرده است؛ و هم ­اکنون نشا در مسیر توسعه‌ی کمّی و کیفی فعالیت‌های خود بر مبنای این رویکرد، گام بر می‌دارد. جدول و تصویر زیر، چارچوبی کلی از منظومه‌ی فکری نشا را نشان می‌دهند:

عنوان رویکرد مهمترین پیامدها و دستآوردهای بهره گرفتن از این رویکرد

رویکرد مبتنی بر شایستگی Competency based Human Recourses Management

تمرکز بر «توانایی‌های رفتاری» به جای تمرکز بر «توانایی‌های تخصصی». یافته‌های تجربی نشان می‌دهد که اصلی‌ترین تمایز بین افراد موفق و افراد متوسط، توانمندی‌های رفتاری (مانند ارتباطات مؤثر، مدیریت هیجان، برنامه‌مندی و …) ایشان است؛ نه توانمندی‌های تخصصی (مانند تحصیلات، دانش و مهارت‌های فنی هر حوزه).در نظر گرفتن عوامل زیربنای شایستگی (مانند انگیزه، ادراک نقش، شخصیت و …) موجب می‌شود که فرد در مسیر آموزش، به تغییرات رفتاری پایدار و درونی دست یابد.
رویکرد توسعه سازمانی Organizational development دیدن سازمان به شکل یک سیستم اجتماعی؛ و ایجاد پیوست انسانی و فرهنگی برای همه‌ی راهکارهای سازمانی (استراتژی، ساختار، فرآیند، تکنولوژی …).توجه به فرآیند و الزامات مدیریت تغییر در طراحی و اجرای برنامه‌های سازمانی.

انجام مداخله‌های سازمانی با تمرکز بر راهکارهای نرم از قبیل «رهبری»، «فرهنگ – سازی» و توسعه‌ی «افراد» و «تیم‌ها».

فهرست